بزرگا؛
مگر مي توان شيريني عشق تو را چشيد و از تو روي گردان شد؟
مگر مي توان لذت همجواري با تو را درک کرد و ميل جاي ديگر داشت؟
لطيفا؛
آيا شود که من نيز دوست تو باشم و به عشق و محبت تو پاک گردم؟
شود که شوق ديدارت بال پروازم را بگشايد و به فراز و نشیب راه دگر نينديشم؟
جميلا؛
توان روي تو ديدن و نعمتي ديگر خواستن؟
توان رضايت تو را داشتن و چشم به ديگري دوختن؟
از تـو مي خـواهم کـه مـرا براي ديدن رويت انتخـاب کني،
اين تن را براي عبادتت، لايق
اين قلب را براي شيداييت، عاشق
اين چشم را براي ديدنت، شايق (مشتاق)
و اين جــان را بـه مقـام قـربت، واصل گــردان
نظرات شما عزیزان:
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |